حالا که فرصت نزدیکی از دست رفته، حالا که عزیزی در من مردست که به او دیگر نمیتوان نزدیک شد(این که امکان تصور شیوهی صحبت کردنی از دست رفته است، همان است که شکلی از زندگی، آدمی برای من، از دست رفته است.) میبینم که چگونه دوستش داشتم.
حالا که فرصت نزدیکی از دست رفته، حالا که عزیزی در من مردست که به او دیگر نمیتوان نزدیک شد(این که امکان تصور شیوهی صحبت کردنی از دست رفته است، همان است که شکلی از زندگی، آدمی برای من، از دست رفته است.) میبینم که چگونه دوستش داشتم.